چهارشنبه ۵ آبان آرشیدا ۲ ساله شد من و بابایی تصمیم گرفتیم جشن تولدش رو دو روز بعد یعنی بعد از ظهر جمعه ۷ آبان برگزار کنیم که همه اقوام بتونن بیان البته از چند روز قبل من وبابایی و خاله ها ومادر جون در تب و تاب و تدارک این جشن بودیم و برای خرید لوازم تزئینی و سفارش کیک و خرید هدیه و ...چندین بار به بازار رفتیم . روز جمعه نزدیک ظهر اولین مهمونها عمه فریده و عمه نسرین و عمه گیتی بودن بعد از ظهر زودتر از بقیه مهمونها مادر جون و خاله ها و خاله لیلا (دختر دایی) اومدن.مادر بزرگ (مامان بابایی)به دلیل فوت یکی از بستگان نتونستن بیان که جاشون خیلی خالی بود .آرشیدا برای آماده شدن و پوشیدن لباسش کمی بد خلقی کر...